عاشورا

  • خانه 
  • مهدی شناسی در زیارت آل یاسین قسمت سوم مهدی شناسی در زیارت آل یاسین قسمت دوم مهدی شناسی در زیارت آل یاسین قسمت اول پاداش عشق به امام حسین (ع) تربیتی ظهور زمینه سازان ظهور زمینه سازان ظهور ظهور ظهور 
  • تماس  
  • ورود 

کرامت شیخ رجبعلی خیاط

22 آذر 1396 توسط ندا بهرامي

کرامتی از شیخ رجبعلی خیاط

نقل است که : مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط (رضوان الله علیه) با عده ای به کربلا مشرف شده بودند. در میان آنان یک زن و شوهری بودند.

یک روز که از حرم پس از انجام زیارت بیرون آمده و بر می گشتند، این زن و شوهر با فاصله قابل ملاحظه ای از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند… در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزار دهنده به وی می گوید.

هنگامی که همه وارد منزل و آن محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد (به اصطلاح) زیارت قبولی می گوید؛ به آن خانم که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین!

آن خانم می گوید: ای آقا! چطور؟! من این همه راه آمده ام کربلا؛ مگر من چکار کرده ام؟!

فرمود: از حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت!

یعنی همه نور معنوی و فیوضاتی که از زیارت کسب کرده بودی، با این عملت از بین بردی!

 نظر دهید »

بندگی خدا به چه معناست

22 آذر 1396 توسط ندا بهرامي

»بندگى خدا« يعنى اين كه انسان در زندگى آن گونه باشد كه خداوند مى خواهد؛ آن چه او مى فرمايد - اعم از بايدها و نبايدهاو هست ها و نيست ها -، بپذيرد و به آن ايمان بياورد. آن چه او را به انجامش دستور مى دهد، انجام دهد و آن چه او را از انجامش نهى مى كند، دورى كند. اگر انسان در زندگى اين گونه باشد، در اين صورت مشغول بندگى خداست ]و او در اين صورت بنده ى خدا محسوب مى شود[؛ اما اگر، مسيرى خلاف اين را دنبال كرد يا آن گونه نباشد كه خداوند مى خواهد يا مطيع برخى از اوامر خدا بود و از برخى ديگر سرباز زد، در اين صورت مشغول بندگى خدا نيست و بايد بداند كه اعمالش مورد پذيرش و قبول خداوند نمى باشد. اگر كسى، قبل از اين كه اجلش فرا رسد، به اشتباه خود پى برد، بر اوست به سوى خدا برگشته و توبه كند و با عزم راسخ تصميم بگيرد كه در تمامى مراحل زندگى اش مطيع اوامر خداوند متعال باشد.
به بيانى ديگر، بندگى خدا اين گونه تحقق مى يابد كه انسان قبل از هر چيز ]خود را اين گونه بشناسد[ كه در تمامى مراحل زندگى به خداى خود كه صاحب و مالك اوست، نيازمند است؛ در هر قدمى كه بر مى دارد بايد از سوى او- جلّ جلاله - امكاناتى برايش فراهم شود و موانعى از سر راهش برداشته شود؛ امكانات و موانعى كه اگر او آن ها را برندارد، هرگز قادر به حركت نخواهد بود. بنابراين انسان هم در جلب امكانات مورد نياز و هم در بر داشتن موانع، به خداوند نيازمند است. پس از چنين شناختى از خود، خداوند متعال را نيز اين گونه مى شناسد كه آن ذات مقدس، قادر به فراهم كردن نيازها و توانا در برداشتن موانعى است كه سد راه حركت او مى باشند. با چنين شناختى از خدا، تمام وجود انسان مملوّ از اميد و رغبت به او - جلّ جلاله - مى شود به گونه اى كه در جلب امكانات و دفع موانع فقط به او اميدوار خواهد بود.
پس از چنين شناختى، اين را نيز بداند كه خداوند متعال هيچ چيزى را بدون حكمت نيافريده و هيچ كار بيهوده اى انجام نداده و نخواهد داد و در هر كارى كه انجام مى دهد حكمتى نهفته است؛ هر فرمان و دستورى كه مى دهد )امر و نهى( يا به خاطر سود و فايده اى است كه با انجام يا عدم آن، عايد انسان مى شود يا به خاطر ضرر و مانعى است كه حركت انسان را تهديد مى كند. پس، چون خداوند هيچ كارى را بدون حكمت و هدف انجام نمى دهد، جلب امكانات يا دفع موانع هرگز بدون حكمت و هدف خاصى صورت نخواهد گرفت؛ بنابراين، در اين راستا و در برابر خداوند متعال، وظيفه اى نيز متوجه انسان مى شود.
وقتى خداوند بر خود واجب كرده است كه تمامى امكانات لازم و ضرورى را براى انسان فراهم كند و تمامى موانعى كه در مسير رشد او قرار مى گيرند را بردارد، مطمئناً از او انجام كارهايى را نيز مى خواهد. او از انسان مى خواهد كه از شرايط مساعد يعنى؛ جلب امكانات ضرورى و دفع موانع، استفاده درست كند و در مسيرى گام بردارد كه او از انسان خواسته تا به سرانجامى برسد كه خود برايش مقرر كرده است )خوشبختى واقعى(. انسان اين را بايد بداند كه خداوند روزى او را بازخواست خواهد كرد و از او مى پرسد كه موضع گيرى اش در برابر اين نعمت ها و شرايط فراهم شده، چگونه بوده است. آيا آنگونه بوده كه او خواسته يا خير؟
انسان با چنين شناختى از خود و زندگى و خداى خود، به اين نتيجه مى رسد كه خداوند »مالك و صاحب« روزى است كه در آن او را مورد بازخواست قرار خواهد داد. در آن روز، او را دادگاهى و محاكمه مى كند و از چگونگى زندگى اش خواهد پرسيد؟ از او مى پرسد كه از نعمت هاى خداوند چگونه استفاده كرده است؟ و سرانجام، به تناسب كارهايى كه انجام داده است به جزا و پاداش يا سزا و عقاب خواهد رسيد.
انسان با علم به اين كه عاقبت و سرنوشتش در دست خدا و به سوى اوست و راه فرارى هم ندارد، اگر نسبت به خود دلسوز باشد و خود را به غفلت نزند، تمام وجودش مملوّ از ترس و احساس مسئوليت مى شود و تمامى سعى و تلاشش را به اين مسئله ى اساسى معطوف خواهد كرد كه خود را براى چنان روزى آماده كند. او سعى مى كند در دنيا به گونه اى زندگى كند كه در آن روز )قيامت( و در محاكمه اى كه انجام مى گيرد، موفق و سربلند بيرون آيد و سعادت ابدى را نصيب خود كند.
انسان پس از چنين شناختى، راهى جز اين نمى بيند كه با مالك و صاحب خود )خداوند( پيمان بندگى ببندد و در مناجاتش با او اين چنين بگويد: خدايا! آن چه نياز دارم برايم فراهم مى كنى و موانع موجود در مسير رشدم را برمى دارى و اين را هم مى دانم كه سرانجام )پس از مرگ( مورد محاكمه قرار خواهم گرفت و در مورد اين امكانات و دفع موانع از من سؤال خواهد شد و هيچ راه فرارى نيز ندارم، پس، با تو عهد مى بندم آن گونه باشم كه تو مى خواهى و مرا به آن فرمان مى دهى. بديهى است اوامر خداوند متعال نيز براى درست استفاده كردن از امكانات و نعمت هاست و نفع و فايده ى آن به خود انسان برمى گردد و هيچ سود و زيانى متوجه خداوند متعال نمى شود.
علاوه بر مطالب ذكر شده، انسان بر اين امر هم واقف است كه عبادت خداوند متعال نيز هم چون هر كار ديگرى، فقط با كمك و يارى او - جلّ جلاله - انجام مى گيرد و بدون كمك او برداشتن يك قدم نيز ممكن نيست. پس با چنين آگاهى و شناختى و با اين هدف كه بتواند در راه بندگى خدا قدم بردارد، از او درخواست كمك مى كند و در ادامه ى همان مناجات مى گويد: خدايا! من از اين به بعد حاضرم هر چه امر كنى انجام دهم؛ اما اين را مى دانم كه بدون كمك تو قادر به برداشتن يك قدم هم نيستم، پس از تو مى خواهم كه مرا در اين مسير يارى دهى. از تو مى خواهم آن چه را كه در مسير بندگى ات نياز دارم برايم فراهم كنى و موانع موجود در اين مسير را بردارى. خدايا! وظيفه ى من بستن پيمان بندگى و گام برداشتن در اين مسير است و ادامه ى كار در دست اراده ى توست. اگر مرا يارى دهى، مى توانم در اين راه موفق شوم وگرنه قادر به انجام بندگى تو نخواهم بود. پس، از تو مى خواهم مرا كمك كنى.
اين خلاصه ى زندگى انسان از تولد تا مرگ است؛ خلاصه ى زندگى انسانى كه مى خواهد بنده ى خداباشد.
او ]خود و[ خداى خود را مى شناسد، نسبت به او اميد و ترس پيدا مى كند، اين اميد و ترس او را به بستن عهد و پيمان بندگى سوق مى دهد، پس با او پيمان بندگى مى بندد و در اين مسير نيز او را تنها پناه و يارى دهنده ى خود مى شناسد و مى داند.

 نظر دهید »

عمل صالح

22 آذر 1396 توسط ندا بهرامي

پريشان و سراسيمه بودم. لحظاتي چند فقط به چيزي كه شنيده بودم، مي‌انديشيدم.
« اگر طالب ديدار امام زمانت هستي به فلان شهر برو. حضرت بقية الله در بازار آهنگران در مغازه قفل‌سازي نشسته بلند شو و خدمت ايشان برس»
بعد از مدت‌ها چله‌نشيني و دعا و توسل به علوم غريبه بالاخره كورسويي از اميد به رويم تابيدن گرفت. به سرعت بلند شدم و وسائل سفر را آماده كردم. سفر راحتي نبود. اما حاضر بودم چند برابر اين سختي را تحمل كنم تا بتوانم به آرزويم برسم. شور و اشتياقي كه از وجودم زبانه مي‌كشيد مرا به حركت وا مي‌داشت.
خودم را به بازار آهنگران رساندم آن قدر هيجان زده بودم كه چشم‌هايم هيچ چيز را نمي‌ديد. فقط مغازه پير قفل‌ساز را جستجو مي‌كردم. لحظه به لحظه كه مي‌گذشت شوق و شورم بيشتر مي‌شد. وقتي وارد مغازه پيرمرد قفل‌ساز شدم در همان نگاه اول امام را شناختم. دستم را روي سينه گذاشته و با ادب سلام دادم. در آن لحظه همه چيز به جز وجود امام را فراموش كرده بودم. حضرت جوابم را داد و با دست مرا به سكوت فرا خواند.
پيرمرد در حال وارسي چند قفل بود. در اين لحظه پيرزني وارد مغازه شد لباس‌هاي كهنه‌اي به تن داشت و عصايي به دست. در دستان فرتوت و لرزانش قفلي به چشم مي‌خورد. پيرزن آن را به قفل ساز نشان داد و گفت: برادر براي رضاي خدا اين قفل را سه شاهي از من بخريد. به پولش نياز دارم.
پيرمرد قفل را گرفت و آن را وارسي كرد. قفل سالم بود پس رو به زن كرد و گفت: … خواهرم تو مسلماني و من هم مسلمان. چرا مال مسلمان را ارزان بخرم من نمي‌خواهم تو ضرر كني. اين قفل هشت شاهي ارزش دارد و من اگر بخواهم در معامله سودي ببرم آن را به قيمت هفت شاهي مي‌خرم چون در اين معامله بيشتر از يك شاهي سود بردن بي‌انصافي است.
پيرزن با ناباوري قفل ساز را نگاه كرد و بعد از اين كه سخنان پيرمرد تمام شد گفت: من تمام اين بازار را زير پا گذاشتم و اين قفل را به هر كه نشان دادم گفتند بيشتر از دو شاهي آن را نمي‌خرند من هم به اين دليل به آنها نفروختم كه به سه شاهي پول نياز دارم. پيرمرد گفت: اگر آن را مي‌فروشي من هفت شاهي مي‌خرم و سپس هشت شاهي به پيرزن داد. پيرزن راضي و خوشحال عصا زنان دور شد.
آن گاه امام رو به من كرد و فرمود: مشاهده كردي؟ شما هم اين طور باشيد تا ما خود به سراغ شما بياييم. چله نشيني لازم نيست و توسل به علوم غريبه فايده‌اي ندارد. عمل درست داشته باشيد و مسلمان باشيد. از تمام اين شهر من اين پيرمرد را براي مصاحبت انتخاب كرده‌ام چون دين‌دار است و خدا را مي‌شناسد اين هم از امتحاني كه داد. او با اطلاع از نياز زن به پول قفل را به قيمت واقعي‌اش از او خريد. اين گونه است كه من هر هفته به سراغش مي‌آيم و احوالش را مي‌پرسم.
پس از تمام شدن سخنان امام سرم را پايين انداختم و به فكر فرو رفتم.

 نظر دهید »

کرامات آقای نخودکی

21 آذر 1396 توسط ندا بهرامي

​✨﷽✨
?از کرامات شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی?
?? یکی از اعیان و ملاکان نقل می‌کند:
 〰 مدت‌ها به بیماری قند شدیدی مبتلا بودم و گاهگاه ضعف بر من مستولی می‌شد تا آنکه سفری به آستان امام هشتم(ع) کردم و در صحن مطهر به همان ضعف و رخوت شدید دچار شدم.
✔️ یکی از خدام آستانه مرا به جناب شیخ نخودکی هدایت کرد.
➕  چون خدمت آن بزرگمرد رسیدم و حال خود را شرح دادم، حبه قندی مرحمت کردند و فرمودند: 
? بخور، بسیاری از امراض است که با فراموشی از میان می‌رود.
? قند را خوردم تا سه روز از خاطرم رفت که مبتلا به چنان کسالتی هستم و در آن روز متوجه شدم که دیگر اثری از آن بیماری در من نیست. 
? بهبودی حال خود را به خدمت شیخ عرض کردم.
❌  فرمودند: از این واقعه با کسی سخن مگو.
☹️ اما من پس از ده سال یک روز در محفلی، ماجرای بهبودی خود را در اثر نفس آن مرد بزرگ بازگو کردم و با کمال تأسف بیماری‌ام عود کرد.

 نظر دهید »

دشمن ستون فقرات

21 آذر 1396 توسط ندا بهرامي

ستون فقرات شما 6 دشمن دارد
1) شکم بزرگ

2) بد خوابیدن

3) بغل کردن بچه‌ها

4) نشستن چهار زانو یا دو زانو 

5) ایستادن طولانی

6) بلند کردن جسم سنگین

 ➖➖➖➖

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 238
  • 239
  • 240
  • ...
  • 241
  • ...
  • 242
  • 243
  • 244
  • ...
  • 245
  • ...
  • 246
  • 247
  • 248
  • ...
  • 305
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

عاشورا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس