عکس نوشته
خونین ترین روز کرمانشاه
?آیا خونین ترین روز گیلان غرب در تقویم ثبت خواهد شد !!
?یادداشتی از رضا موزونی
♦️۱۹ مرداد ۱۳۶۲ خونین ترین روز برای مردم گیلان غرب ،
روزی که این شهر مظلوم و گمشده در جغرافیای جنگ ۱۵۰ شهید و ۴۷۲ مجروح از کودکان و زنان ،جوان و پیر تقدیم کرد .
?روزی که فضاهای مجازی نبودند تا کاربران پروفایل هایشان را سیاه کنند .
این روز کسی از زخمهای شهر مظلومم ننوشت !
?دوربینی نبود تا گیسوان در خون نشسته ی مادران شهرم را به تصویر بکشد .
?امروز گیسوان مادران داغدار النگوی دستهایشان می شود!
?کسی نبود تا شعری بسراید برای کودکانی که تن های نازکشان میزبان بوسه ی آتشین بمبهای خوشه ای شدند !
?امروز ۱۹ مرداد است ،
کسی نبود تا برای شهرم گریه کند !تا برای شهرم بنویسد !
?گیلان غرب در یک روز ۶۲۲ شهید ومجروح می دهد ، اما هیچگاه در فیلمها وسریالها بعنوان جغرافیای جنگ شناخته نمی شود !
?گیلان غرب مظلوم !دومین شهر مقاوم کشور !
اولین شهر مظلوم جنگ !
حیف که نتوانستیم زخمهای تنت را بسراییم !
?بمان با زخمهایت !بمان با بغض هایت !
صبور زخمی سربلند مغرور من !
بمان !
وبدان که هیچگاه، خونین ترین روزت در تقویم ثبت نخواهد شد .
?نشر دهید بیاد زخمهای فراموش شده ی پاره ای از سرزمین ایران .
نشر دهید شاید زخمهایمان دیده شدند
تقاضای تعجیل برای چه؟
?اگر زمان ظهور امام زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف» مشخص است، تقاضای تعجیل فرج چه معنی دارد؟
✍️زمان ظهور امام زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف» نزد خداوند مشخص است،اما نزد دیگران مشخص نمیباشد.
?امام صادق علیه السلام: هر کسی برای ظهور امام قائم، زمانی را تعیین کند، او را تکذیب کنید.۱
?در علم الهی گرچه همهی مقدرات مشخص است، اما مشخص شدن مقدرات بر اساس اسباب و عللهای آنها است.
?یکی از آنها، علل و اسبابهای معنوی، دعا است که سبب شکلگیری بسیاری از مقدرات میشود.
?چنان که خداوند فرموده است:
اگر حضرت یونس اهل تسبیح و راز و نیاز با خدا نبود، تا روز قیامت او را در شکم ماهی نگاه میداشتم.۲
?علاوه بر اینکه علم خداوند به زمان ظهور به معنای نفی اسباب و علل ظهور نیست، بلکه، علم خداوند به زمان ظهور همراه با علل و اسباب آن از جمله دعا تعلق گرفته است و دعا، نقش بسزائی در تغییر مقدرات الهی دارد.
?۰۱صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص 573.
?۰۲سورهی صافات، آیهی 146.
تلنگر
⛔️ ورود امام زمان ممنوع!!!
شوخی نبود که، شب عروسی بود!
همان شبی که هزار شب نمیشود
همان شبی که همه به هم محرمند…
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید، به تمامی مردان داخل تالار محرم میشود!
همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست…
آهان یادم آمد!
این تالار محضر خدا نیست، تا میتوانید
معصیت کنید!
همان شبی که داماد هم آرایش میکند…
همه و همه آمدند…
اما ای کاش امام زمانمان هم می آمد، حق پدری دارد بر ما…!
مگر میشود او نباشد؟!
عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود…
به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند: ورود امام زمان ممنوع!!!
دورترها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارک ولی…
ای کاش کاری میکردی تا من هم میتوانستم بیایم…
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید؟! من آمدم اما…
گوشه ای نشست و برای خوشبختی دخترش دعا کرد…
چه ظالمانه یادمان میرود که هستی!
ما که روزیمان را از سفره تو میبریم و میخوریم، اما با شیطان میپریم و میگردیم…
میدانم گناه هم که میکنیم، باز دلت نمی آید نیمه شب در نماز دعایمان نکنی
اشتباه میکنند
این روزها نه مانتوهای تنگ و جلو باز مُد است
نه ساپورت های رنگارنگ
نه انواع شلوارهای پاره
و مدل های موی غربی
و نه روابط نامشروع و دزدی
این روزها
فقط در آوردن اشک مهدی فاطمه مُد شده!