....... 18 شهریور 1398 توسط ندا بهرامي وسط کوچه دشمن … تک و تنها شده ای زیر شمشیر غمِ عشـ?ـق … چه غوغا شده ای گفته بودم که به میدان … نبری اسمت را یک علـ?ـی رفتی و … حالا صد و ده تا شده ای
یا صاحب الزمان آجرک الله آقا... 18 شهریور 1398 توسط ندا بهرامي کاش می آمد و … یک شب وسط سینه زنی در عزای پـ?ـدرش … ناحیه نجوا میکرد شب هشتم … وسط روضه ی اربا اربا گریه بر تشنگی … اکبـ?ـر لیلا میکرد
اربا اربا 18 شهریور 1398 توسط ندا بهرامي اربا اربا شد … قدِ زیبا جـ?ـوانِ آن حرم جـ?ـَدّتان … بر خاکِ آن صحرا، نمی آیی چرا؟ سلام داغـ?ـدارترین …
روله شیرینم ای اکبر 18 شهریور 1398 توسط ندا بهرامي همان عبایی … که پنج تـ?ـَن را، در آغوش خود می گرفت؛ تمام جسم اکبـ?ـَر را … به خیمه گاه نبرد❗️ روز هشتم محرم به نام نامی جوان رعنای بنی هاشم حضرت علی اکبر علیه السلام